زنگ آخر مدرسه زنگ دیگر است / آغاز سرنوشت و سلام دیگر است
غمی در سینه ما زجدایی خزیده است / شیطنت بچه ها حاکی از این غم است
بچه ها فهمیده اند نمی خواهند باور کنند / جمع شدن آنها کاری غیرممکن است
در و دیوار مدرسه از این جدایی شکایت می کنند / دفتر حضور و غیاب ز رونق افتاده است
تخته کلاس خاموش وباوقار نشسته است / میز و نیمکت مدرسه منتظر بچه های دیگر است
صدای پای بچه ها ،چک چک آب / صدای ناله در ،همه ،همه خاموش شده است
بابای پیر مدرسه چون پدری مهربان / ناظر این بچه ها ،آنها را به خدا سپرده است
مدیر مهربان مدرسه ،با همه ابهتش / چون مادری مهربان سفارش ها را کرده است
ناظمان مدرسه نقاشان نظم و تربیتند / طراحان مدرسه ،حامیان بچه ها کار آنها جاودانی است
معلمان دلسوز و مهربان ،دلواپسند / هی سفارش می کنند ،کار آنها تکرار تکرار است
هیاهوی بچه ها در حیاط مدرسه / از شادی و شیطنت آغاز سال نیست
یک چشم بچه ها گریان ،چشم دیگر خندان است / چرخ گردون سرنوشت دیگر رقم زده است
این بچه ها ی شیطون زهم شکایت نمی کنند / نگاهشون نگاه مهربانی شده است
با هم مهربانی می کنند حرفای خوب میزنند / دل ها بی تاب و فکرشون درهم است
دل شوره ی جان گداز میدهد آزار / جدایی ز دوستان و معلمان جانسوز است
هی به هم می گویند ،همدیگر را می بینیم / اما خود میدانند تو همی بیش نیست
ارزش زنگ کلاس از تفریح بیشتر است / زیرا دوستی آنها رنگ دیگر گرفته است
بر سر قول و قرار و دفتر چه خاطرات / تامدتی غم آنها را پنهان کرده است
شماره تلفن و ادرس خونه میدهند / دغدغه آنها این است که خاطرات مانده است
راستی ،هستی مدرسه ز وجود بچه ها است / آخر سال قیامتی دیگر بر پاست
من از این خاموشی بیزارم / عشق من به مدرسه به خاطر این بچه هاست